خانه بازی و خلاقیت گردو: دنیایی کوچک برای بزرگ شدن



 

در همه ما نقاط حساس و تحریک شونده ای وجود دارد که در آن خشم را به شدت احساس می کنیم  اما گاهی این خشم در تمام مراحل زندگی با همراه است و اگر خوب به این خشم نهفته در خود نگاه کنیم متوجه میشویم که واکنش های ناکام کننده ای که در کودکی نسبت به ما صورت گرفته است زمینه ساز این آسیب در بزرگسالی است

این رفتارهای خشم برانگیز که از والدین سر میزند شامل :تحقیر –کمال گرایی- کنترلگری-تنبیه  محرومیت هیجانی- وابستگی و خودخواهی - آسان گیری افراطی و بدبینی است 

در مقاله روبرو سعی بر این داریم تا با باز کردن هر کدام از این رفتارها نحوه برخورد با کودکان را بهبود بخشیم:

تحقیر:

مثال:

اگر مانند نی نی کوچولوها رفتار نمی کردی

ای بی عرضه و دست وپا چلفتی

هیچ کس دلش نمی خواد با تو بازی کنه از بس بداخلاقی

بیا باز شروع کرد.دیونه شدی

تو واسم آبرو نذاشتی

روم نمیشه بگم تو بچه منی.

هدف والدین از این جملات :

فلسفه والدین از این جملات  تغییر رفتار غلط کودک است و یا  می خواهند مانع بلندپروازی های بی مورد فرزندان شوند

این دسته ازوالدین خود رنج عمیقی دیده اند و نمی توانند به درستی رفتار کنند وبا این جملات حس بی کفایتی و نقص را در کودک تحریک می کنند

احساس کودک :

وقتی تحقیر اتفاق می افتد بچه ها احساس ناچیز بودن را تجربه می کنند اغلب سکوت می کنند و از اینکه به احساسشان توجه کنند می ترسند وچون حس می کنند از طرف والدین مورد پذیرش واقع نشده اند در ارتباط گیری با والدین دچار ضعف شدید بوده و در نهایت نگرشی منفی به خود خواهند داشت

در سال 2006 تحقیقی منتشر شد که نشان می دهد کلمات تحقیر آمیز نسبت به تنبیه بدنی ناسازگاری بیشتری را در بچه ها بوجود می آوردو زخم های حاصل از آن تا پایان عمر با آدمها همراه است.

 

 

کمال گرایانه و شرطی :

مثال :

وقتی نمره ات متوسط باشه نمی تونی یه ادم موفق به حساب بیای

اینجوری اتاق تمیز کردنت به درد هیچ کس نمی خوره هنوز این گوشه ها خاک می بینم

من همه زندگی ام رو فدای تو نکردم که این رتبه رو بیاری

من  ومامانت پزشک هستیم آبروی ما میره اگه بفهمند تو می خوای دبیر بشی

هدف والدین از این جملات :

این دسته از والدین بر روی اینکه در جامعه چگونه به نظر برسند حساس هستند آنها همه چیز را کامل می خواهند و وقتی از کودک راضی هستند که در مسیر تعیین شده آنها قرار بگیرد برخی از والدین اعتقاد دارند که هر گونه تشویقی انگیزه کودکان را برای موفقیت کور می کند پس تشویق ها را متوقف می کنند اما درقبال عدم موفقیت فرزند به شدت آنها را مورد باز خواست قرار می دهند

این دسته از والدین محبت خود را بروز نمی دهند وفکر می کنند کودکانشان ادامه آنها خواهند بود.به شدت رقابتی عمل می کنند و در جمع گاهی به لاف زدن درباره بچه هایشان می پردازند اما در زندگی شخصی از کودک خود به شدت عیب جویی می کنند

 

احساس کودک :

این کودکان چون از طرف والدین یک فرد کامل در نظر گرفته نمی شوند به شدت خشمگین خواهند بود و همواره تحت فشار های باورنکردی خواسته های والدین هستند وغم و نا امیدی را حس می کنند از عیب جویی مکرر والدین خسته شده و در خود حس گناه و شرم دارند که در طول زمان تبدیل به اضطراب خواهد شد

کنترل کردن :

مثال :

بذار من بهت بگم بعد باشگاه چی کار کنی چون من میدونم چی بهترینه

تو اجازه نداری این غذا رو انتخاب کنی چون من از بوی کلم متنفرم

دوست ؟ تو این خونه من دوست تو هستم و تو به هیچ کس جز من نیازی نداری

 

 

 

هدف والدین از این جملات :

ترس این دسته از والدین تصمیم ها ی اشتباه کودکانشان و قضاوت های نادرست آنهاسن برخی از این والدین نیز خود دچار یک آسیب عاطفی شده اند و توقع دارند فرزندانشان این خلا را پر کنند درنتیجه به شکل افراطی کودکان را مجبور به وفاداری به والدین می کنند

احساس کودک :

کودک با شخصیت جدا و مستقل از والدین رشد نمی کند و به شدت وابسته اندو مضطرب به نظر می رسند و نمی توانند به قضاوتهای خود اعتماد کنند

 

حمایت کننده بیش از حد:

مثالک

پسرم نمی خواد از سرسره بری بالا خطرناکه

اوه اوه لازم نیست خودت غذاتو بخوری بده من بهت غذا بدم

عزیزم این معلمتون چقدر به تو تکلیف میده بذار من کاردستی ات رو درست می کنم تو خسته میشی

 

هدف والدین از این جملات :

حمایت از کودک

این دسته از والدین به طور فزاینده ای از آسیب به بچه هایشان واهمه دارند و قصد دارند با دور کردن کودک از موقعیتهای طبیعی از او محافظت کنند

 

احساس کودک :

کودکان با روبرو شدن با این پیام ها احساس خشم می کنند و دو مسیر برای انتخاب دارند یا اینکه گروه د وستان را به خانواده ترجیح بدهند یا اینکه در برابر والدینشان تسلیم شده و دلواپس و خانه نشین شوند

 

آسان گیری افراطی :

مثال:

تقصیر منه که تو چنین احساسی داری من مامان خوبی نیستم

الان شام نمیخوای ؟ بستنی بدم.باشه اشکال نداره

خب من خیلی گرفتارم تو خودت باید یاد بگیری چه طوری مشکلت رو حل کنی

 

 هدف والدین از این جملات :

این والدین هیچگاه در دسترس کودکانشان نیستند و نسبت به این موضوع احساس گناه می کنند وبا انتظار نداشتن از کودک و حدومرز نگذاشتن برای آنها این حس را جبران می کنند این والدین با زندگی واقعی کودکانشان درگیر نمی شوند و به آنها باج می دهند تا احساستشان را نادیده بگیرند

احساس کودک:

کودک احساس میکند والدینش از او فاصله می گیرند تا از مدیریت زندگی اش خلاص شوند ودچار ناکامی شده و با انها ارتباط موثر برقرار نخواهد کردوبه سمت همسالان گرایش پبدا می کنند

 

بدبینی :

به هیچ کس اعتماد نکن

من به تو گفته بودم که دنیا جای نا امنیه .باور نکردیببین چه طور با تو رفتار کردند

 

هدف والدین از این جمله :

می خواهند دید واقعی به کودکان بدهند اما راه ان را بلد نیستند  آنها از اشتباه کردن می ترسند واجتناب از موقعیت ها را در پیش گرفته اند گاهی خود انها تحت تربیت والدین منفی گرا رشد کرده اند

احساس کودک :

خشم و ترس از انجام هر کارینا امنی و احساس خطر در رابطه با دیگران

 

نویسنده :

ویدا کمالی روانشناس و متخصص پرورش مهارتهای کودک

این مقاله در رومه کرمان امروز مورخ 14 بهمن 97 نیز چاپ شده است 

لینک مقاله :

http://www.kermanemrooz.com/index.php?npid=961



 

در همه ما نقاط حساس و تحریک شونده ای وجود دارد که در آن خشم را به شدت احساس می کنیم  اما گاهی این خشم در تمام مراحل زندگی با همراه است و اگر خوب به این خشم نهفته در خود نگاه کنیم متوجه میشویم که واکنش های ناکام کننده ای که در کودکی نسبت به ما صورت گرفته است زمینه ساز این آسیب در بزرگسالی است

این رفتارهای خشم برانگیز که از والدین سر میزند شامل :تحقیر –کمال گرایی- کنترلگری-تنبیه  محرومیت هیجانی- وابستگی و خودخواهی - آسان گیری افراطی و بدبینی است 

در مقاله روبرو سعی بر این داریم تا با باز کردن هر کدام از این رفتارها نحوه برخورد با کودکان را بهبود بخشیم:

تحقیر:

مثال:

اگر مانند نی نی کوچولوها رفتار نمی کردی

ای بی عرضه و دست وپا چلفتی

هیچ کس دلش نمی خواد با تو بازی کنه از بس بداخلاقی

بیا باز شروع کرد.دیونه شدی

تو واسم آبرو نذاشتی

روم نمیشه بگم تو بچه منی.

هدف والدین از این جملات :

فلسفه والدین از این جملات  تغییر رفتار غلط کودک است و یا  می خواهند مانع بلندپروازی های بی مورد فرزندان شوند

این دسته ازوالدین خود رنج عمیقی دیده اند و نمی توانند به درستی رفتار کنند وبا این جملات حس بی کفایتی و نقص را در کودک تحریک می کنند

احساس کودک :

وقتی تحقیر اتفاق می افتد بچه ها احساس ناچیز بودن را تجربه می کنند اغلب سکوت می کنند و از اینکه به احساسشان توجه کنند می ترسند وچون حس می کنند از طرف والدین مورد پذیرش واقع نشده اند در ارتباط گیری با والدین دچار ضعف شدید بوده و در نهایت نگرشی منفی به خود خواهند داشت

در سال 2006 تحقیقی منتشر شد که نشان می دهد کلمات تحقیر آمیز نسبت به تنبیه بدنی ناسازگاری بیشتری را در بچه ها بوجود می آوردو زخم های حاصل از آن تا پایان عمر با آدمها همراه است.

 

 

کمال گرایانه و شرطی :

مثال :

وقتی نمره ات متوسط باشه نمی تونی یه ادم موفق به حساب بیای

اینجوری اتاق تمیز کردنت به درد هیچ کس نمی خوره هنوز این گوشه ها خاک می بینم

من همه زندگی ام رو فدای تو نکردم که این رتبه رو بیاری

من  ومامانت پزشک هستیم آبروی ما میره اگه بفهمند تو می خوای دبیر بشی

هدف والدین از این جملات :

این دسته از والدین بر روی اینکه در جامعه چگونه به نظر برسند حساس هستند آنها همه چیز را کامل می خواهند و وقتی از کودک راضی هستند که در مسیر تعیین شده آنها قرار بگیرد برخی از والدین اعتقاد دارند که هر گونه تشویقی انگیزه کودکان را برای موفقیت کور می کند پس تشویق ها را متوقف می کنند اما درقبال عدم موفقیت فرزند به شدت آنها را مورد باز خواست قرار می دهند

این دسته از والدین محبت خود را بروز نمی دهند وفکر می کنند کودکانشان ادامه آنها خواهند بود.به شدت رقابتی عمل می کنند و در جمع گاهی به لاف زدن درباره بچه هایشان می پردازند اما در زندگی شخصی از کودک خود به شدت عیب جویی می کنند

 

احساس کودک :

این کودکان چون از طرف والدین یک فرد کامل در نظر گرفته نمی شوند به شدت خشمگین خواهند بود و همواره تحت فشار های باورنکردی خواسته های والدین هستند وغم و نا امیدی را حس می کنند از عیب جویی مکرر والدین خسته شده و در خود حس گناه و شرم دارند که در طول زمان تبدیل به اضطراب خواهد شد

کنترل کردن :

مثال :

بذار من بهت بگم بعد باشگاه چی کار کنی چون من میدونم چی بهترینه

تو اجازه نداری این غذا رو انتخاب کنی چون من از بوی کلم متنفرم

دوست ؟ تو این خونه من دوست تو هستم و تو به هیچ کس جز من نیازی نداری

 

 

 

هدف والدین از این جملات :

ترس این دسته از والدین تصمیم ها ی اشتباه کودکانشان و قضاوت های نادرست آنهاسن برخی از این والدین نیز خود دچار یک آسیب عاطفی شده اند و توقع دارند فرزندانشان این خلا را پر کنند درنتیجه به شکل افراطی کودکان را مجبور به وفاداری به والدین می کنند

احساس کودک :

کودک با شخصیت جدا و مستقل از والدین رشد نمی کند و به شدت وابسته اندو مضطرب به نظر می رسند و نمی توانند به قضاوتهای خود اعتماد کنند

 

حمایت کننده بیش از حد:

مثالک

پسرم نمی خواد از سرسره بری بالا خطرناکه

اوه اوه لازم نیست خودت غذاتو بخوری بده من بهت غذا بدم

عزیزم این معلمتون چقدر به تو تکلیف میده بذار من کاردستی ات رو درست می کنم تو خسته میشی

 

هدف والدین از این جملات :

حمایت از کودک

این دسته از والدین به طور فزاینده ای از آسیب به بچه هایشان واهمه دارند و قصد دارند با دور کردن کودک از موقعیتهای طبیعی از او محافظت کنند

 

احساس کودک :

کودکان با روبرو شدن با این پیام ها احساس خشم می کنند و دو مسیر برای انتخاب دارند یا اینکه گروه د وستان را به خانواده ترجیح بدهند یا اینکه در برابر والدینشان تسلیم شده و دلواپس و خانه نشین شوند

 

آسان گیری افراطی :

مثال:

تقصیر منه که تو چنین احساسی داری من مامان خوبی نیستم

الان شام نمیخوای ؟ بستنی بدم.باشه اشکال نداره

خب من خیلی گرفتارم تو خودت باید یاد بگیری چه طوری مشکلت رو حل کنی

 

 هدف والدین از این جملات :

این والدین هیچگاه در دسترس کودکانشان نیستند و نسبت به این موضوع احساس گناه می کنند وبا انتظار نداشتن از کودک و حدومرز نگذاشتن برای آنها این حس را جبران می کنند این والدین با زندگی واقعی کودکانشان درگیر نمی شوند و به آنها باج می دهند تا احساستشان را نادیده بگیرند

احساس کودک:

کودک احساس میکند والدینش از او فاصله می گیرند تا از مدیریت زندگی اش خلاص شوند ودچار ناکامی شده و با انها ارتباط موثر برقرار نخواهد کردوبه سمت همسالان گرایش پبدا می کنند

 

بدبینی :

به هیچ کس اعتماد نکن

من به تو گفته بودم که دنیا جای نا امنیه .باور نکردیببین چه طور با تو رفتار کردند

 

هدف والدین از این جمله :

می خواهند دید واقعی به کودکان بدهند اما راه ان را بلد نیستند  آنها از اشتباه کردن می ترسند واجتناب از موقعیت ها را در پیش گرفته اند گاهی خود انها تحت تربیت والدین منفی گرا رشد کرده اند

احساس کودک :

خشم و ترس از انجام هر کارینا امنی و احساس خطر در رابطه با دیگران

 

نویسنده :

ویدا کمالی روانشناس و متخصص پرورش مهارتهای کودک

این مقاله در رومه کرمان امروز مورخ 14 بهمن 97 نیز چاپ شده است 

لینک مقاله :

http://www.kermanemrooz.com/index.php?npid=961



مرحله دوم

تکنیکهایی استفاده صحیح ار وسایل گرمایشی محیط که توسط خانه گردو به کودکان آموزش داده میشود

آموزش مقابله و برخورد با شعله آتش

 ساعت 10 صبح شده بود و وقت شروع کارگاه مقابله با آتش ! من (خاله لیلا) ظرف غذای فی بچه ها را برداشت تا برای گرم شدن روی بخاری قرار دهد و خانه گردو ی ظرف غذا دارد که مناسب روی حرارت نیست من این ظرف را هم بین بقیه ظرفها قرار دادم تا مهربونهای خانه گردو با ظرفهای مناسب برای قرار دادن روی حرارت آشنا شوند چون تعداد ظرفها زیاد بود قرار شد هرکدام از بچه ها یک ظرف را بردارند و همراه من نزدیک بخاری بیاورند وقتی نزدیک حصار بخاری رسیدیم بچه ها ایستادند و ظرفها را یکی یکی دست من میدادند تا روی بخاری قرار دهم وقتی نوبت ظرف غیر مناسب برای حرارت رسید من از بچه ها سوال کردم به نظرتون این ظرف را هم میشود روی بخاری قرار دهیم که بچه ها گفتن آره چون میخواهیم غذا گرم شود و نهار بخوریم در نتیجه ظرف را روی بخاری گذاشتیم و شروع کردیم تا 10 شمردن و بعد از آن همه ظرف را یکی یکی برداشتیم و نگاه کردیم دیدیم هیچ اتفاقی برای ظرفهای غذا نیفتاده بود پس دوباره شروع کردیم به شمردن تا 10 این بار که میخواستیم ظرفها را برداریم ظرفها یک مقدار گرم شده بودن در نتیجه از دستگیره استفاده کردیم همه ظرفها را یکی یکی  برداشتیم و نگاه کردیم و دیدیم که ای دل غافل ظرف خانه گردو داره شکل ظاهریش خراب میشه مهربونهای خانه گردو وقتی دیدن شکل ظاهری ظرف داره خراب میشه گفتن خاله ظرف داره آسیب میبینه خراب شده در نتیجه دیگه ظرف را روی بخاری قرار ندادیم و یک دونه ظرف مناسب آوردیم و غذا را به ظرف مناسب انتقال دادیم و چون بچه ها خیلی کنجکاو هستند دوباره ظرفها را کنترل کردند و دیدن که دیگه برای ظرفها اتفاقی نیفتاده بلکه ظرفها خیلی داغ شده و غذاشون هم گرم شده است .

الان که مدتی از این فرآیند گذاشته هر زمان کودک جدیدی وارد خانه گردو شود و بخواهیم  غذایش را گرم کنیم اگر ظرفش غذایش مناسب حرارت نباشد بچه ها میان پیش من و براش ی ظرف مناسب میگیرند و غذا را به آن ظرف منتقل میکنند و خیلی خوشگل با اون لحن بچه گانه وبا آن کلمات نصفه نصفه براش توضیح میدن که این ظرف نه این ظرف آتیش میگیره و


 

 



محمد یک پسر کلاس اولی بسیار کنجکاو است که می خواهد از هر چیزی سردربیاورد .والدینش در خانه نمی دانند که با ایجاد چه حدی از محدودیت ها به او کمک کنند تا رفتار مناسبی را نشان دهد او در مدرسه هم تابع قوانین نیست و به همه دستور می دهد و اگر کاری به شیوه مورد علاقه اش پیش نرود کتکاری می کند.محمد همواره از طرف بزرگسالان مورد سرزنش و تحقیر است او احساس می کند که آدم محبوبی نیست و حس بدی نسبت به خودش دارد محمد آمادگی پذیرش محدودیت های معقول را ندارد و والدینش هم با او به درستی رفتار نمی کنند والدین او می ترسند که با اعمال قوانین والدین کنترل گری به شمار آیند و اعتقاد دارند در طول مراحل رشد رفتار محمد اصلاح خواهد شد اینچنین والدینی را سهل گیر می نامیم

 

مامان سولماز 10 ساله به نظر یک مادر کوشا و جدی میرسد او سولماز را به کلاس های متنوع آموزشی می فرستد و تمام وقت سولماز به یادگیری مفاهیم پیچیده ریاضیات و زبان و . میگذرد او فرصت کافی برای بازی کردن و تفریح با هم سالان ندارد مادر او برای اینکه سولماز را به موفق بودن ترغیب کند به او نق میزند واز او نمرات بالا توقع دارد سولماز عصبی و ناراحت است با کوچکترین شکستی احساس پوچی می کند و حتی به مادرش بی ادبی می کند مادر سولماز می گوید من به نفع او عمل می کنم چراکه هزینه زیادی را صرف کلاس های او کرده ام و او باید بهترین باشد در سولماز نیاز عاطفی اساسی انتظارات واقع بینانه به درستی بر آورده نشده است

حامد در مدرسه یک دانش آموز خوب و آرام است که ارتباط کمی با دیگران دارد او مثل تمام پسرهای 16 ساله صورت جوش آلود و موهای چربی دارد که با توجه به اضافه وزنش از ظاهرش لذت نمی برد و از رابطه با دیگر پسرها خودداری می کند در طول روز مدت زیادی را در اتاقش میگذراند با توجه به اینکه پیشرفت تحصیلی قابل قبولی دارد والدینش او را پسر خوب می نامند و خوشحال هستند که حامد با آدمهای به ظاهر ناباب دمخور نیست

حامد در مدرسه پیوند عاطفی خوبی با دیگران ندارد و اغلب شبها در تخت به خاطر تنهایی اش گریه می کند و اخیرا به تصاویر و فیلم های جنسی اینترنتی اعتیاد پیدا کرده است او نمی تواند مشکلاتش را به والدینش بگوید و نسبت به این موضوع احساس خشم می کند والدینش قصد آسیب زدن به او را ندارند و تنها بر روی عملکرد تحصیلی او تمرکز نموده اند او در جامعه پذیرفته نشده است و این حس در او عزت نفس را کاهش داده است اگر زمینه ارتباط صحیح با هم سالان در او ایجاد شود و نیاز او به ارزش های معنوی و اجتماعی در او تامین شود شاید تغییراتی در او  ایجاد گردد .

گاهی والدین در زمینه فرزند پروری همانند والدین خود عمل می کنند و گاه کاملا متضاد با آنها گاهی رفتار والدین با کودکان جهت گیری خاصی دارد چرا که می ترسند شبیه فلان فرد فامیل موفق یا ناموفق شود در هر صورت تلاش  والدین در جهت  بهبود عملکرد کودکان است اما این تلاش گاهی جواب عکس می دهد پس والدین نا آگاهانه به کودکان آسیب میزنند در مقالات آتی تلاش می کنیم این غفلت های تربیتی را تبدیل به تکنیک ها موثر تربیتی کنیم.

نویسنده :

ویدا کمالی ارشد روانشناسی بالینی متخصص پرورش مهارت های کودک

 



 

و اما آنچه کودکان در مورد خود ایمنی و دیگر ایمنی در مقابل آتش باید بدانند

1-    معرفی آتش و آشنا شدن با میزان خطر آتش

ی روز سنجاب کوچولو قصه ما سیسو دید که مامانش داره با کبریت بخاری خونه را روشن میکنه سیسو مثل همه بچه ها عاشق کشف چیزهای جدید بود بنابراین جذب آتش شد و نشست کنار مامانش تا روشن شدن شعله های آتش بخاری را ببیند مامان سیسو داشت با آن صحبت میکرد که شعله آتش کبریت دست مامان رسید و باعثش شد که دست مامان بسوزد

2 – معرفی و آشنا شدن با مواد و وسایل آتش زا

کبریت یکی از وسایل خیلی راحت و دم دستی است که حتما حتما بچه ها باید نحوه استفاده از آن را آموزش ببینند

زمانی که میخواهیم کبریت را روشن کنیم باید یک چوب کبریت را از جعبه کبریت خارج کرد و چوب کبریت را به سمت مخالف بدن  بر روی سمباده میکشیم تا گوگرد سر چوب مشتعل شود و از کودک میخواهیم مراحل را در کنار ما تکرار کند

کودکان اغلب چوب کبریت را به سمت خودشون روی سمباده جعبه کبریت میکشند و این خیلی خطرناک است چون باعث میشود شعله آتش به لباسشون برسد و اشتباه دیگرشون این است که زمانی چوب کبریت آتش میگرد برای اینکه شعله آتش از دستشون دورشود شعله را به سمت پایین میگیرند که باعث میشود شعله روی دستشون قرار گرفته و دستشون بسوزد .

3 – نحوه مقابله با آتش توسط کودکان 3 تا 6 سال

سیسو همراه مامان و باباش رفته بودند یک دشت بزرگ برای گردش سیسوبا کمک باباش یک مقدار هیزم جمع کردن برای روشن کردن آتش و گرم کردن غذا بابای سیسو برای خاموش کردن آتش ازیک  پتو بزرگ استفاده کرد سیسو با چشمهای گرد و دهان باز داشت باباش را نگاه میکرد بابا بعد از چند دقیقه پتو را از روی آتش برداشت سیسو دید که آتش خاموش شده و فقط ی دود سیاه مونده بابای سیسو گفت چون پتو از شعله آتشی که آنها درست کرده اند بزرگتر است باعث میشود که آتش خفه شود پتو هم مثل شن و آب باعث میشود  دیگه هوا به آتش نرسد و آتش خاموش شود .

در مراحل بعدی با تکنکیهای که توسط خانه گردو با کوکان برای آموزش این مهارتها کار میشود آشنا خواهید شد .

نویسنده : لیلا زندوکیلی کارشناس ارشد مدیدریت بحران و متخصص آموزش مقابله با بحران به کودکان

 




واضح است که اغلب والدین کودکان خود را دوست دارند و می خواهند بهترین والدینی باشند که ممکن است. بعضی از اشتباهاتی که والدین انجام می دهند نامحسوس و برخی واضح و آشکار است در این قسمت نشان می دهیم چه طور برخی از والدین نا آگاهانه به فرزندان خود آسیب می رسانند

علی یک کودک یک ساله است که در طول روز زمان اندکی را با والدینش سپری می کند .صبح ها با سرایدار منزل به مهد برده میشود و بعدازظهرها به نزد مادربزرگش تا شام.برای علی غیر معمول نیست که مداوم گریه کند و بدخلق باشد

علت اصلی چیست ؟

علی سبکی از زندگی را تجربه می کند که در آن نیاز عاطفی رابطه و پذیرش به اندازه کافی تامین نمی شود نیاز های علی به سختی پاسخ داده میشودوقتی علی به این کمبودها واکنش نشان می دهد از طریق والدین به زبان دیگری تفسیر می شود مثل لجاجت گرسنگی یا خواب آلودگی

کودکان نمی  توانند با کلام نیازهای خودرابیان کنند اما درقبال کمبودها واکنش نشان میدهند اگر از والدین علی سوال شود آنها پاسخ می دهند که به فکر تامین نیاز اقتصادی او هستند واین غفلت درحال آسیب زدن غیر محسوس به علی است

مامان زهره یک زن کنترلگر است که تصمیم میگیرد دخترش چه لباسی بپوشد چه غذایی بخورد با چه کسانی دوست شود مادر تمام مسائل را به او دیکته می کند و زهره برای کوچکترین موضوعی به مادر وابسته است زهره همواره عصبانی است چراکه نیاز اساسی او به خودگردانی و عملکرد به اندازه کافی تامین نشده است و مادر از این موضوع بی اطلاع است زهره به راحتی تحریک شدهد و گریه می کند و خشمگین میشود ومادرش به اوتذکر می دهد و این مسئله میزان ناکامی را در او بالا می برداگر از مادر پرسیده شود می گوید با کنترل زهره می خواهد از او فرد کاملی بسازد و این وابستگی زهره به او احساس مفید بودن برای مادر را ایجاد  می کند قصد مادر آسیب زدن نیست اما او غیر محسوس بیشترین آسیب را به او میزند.



 

سوختگی اورژانس

سوختگی از نظر بسیاری از مردم ترسناک ترین و وحشناک ترین نوع آسیب به بدن قلمداد می شود . زیرا تقریبا هر فردی در طول زندگی دچار درجه ای از سوختگی شده ودرد و اضطراب ناشی از سوختگی را تجربه کرده است

بیشترین قربانیان سوختگی را کودکان ، ن و سالمندان تشکیل میدهند

و دومین علت مرگ و میر کودکان زیر 12 سال سوختگی است

بیشترین خطر در سوختگی برای کودکان زیر 5 سال و افراد بالای 55 سال است

بیشترین حوادث منجر به سوختگی در خانه رخ میدهد

همراه با سوختگی خفگی ناشی از دود گاز دی اکسید کربن مهمترین عامل مرگ در ساعات اولیه سوختگی است

تعریف سوختگی :

ضایعات بافتی هستند که به علت های متعدد از جمله حرارت زیاد مواد شیمایی سوزاننده و جریان الکتریسیته ایجاد میشود.

سوختگی خشک ( حرارتی ) :  در اثر سوختگی شعله آتش ، سیگار ، سایش طناب

سوختگی مرطوب : بخار ،  آب جوش ، روغن داغ

انواع سوختگی :

سوختگی سطحی : فقط سبب تورم ، قرمزی ، حساسیت پوست و بطور طبیعی بدون باقی گذاشتن اثری از خود بهبود می یابد نیاز به مراقبت پزشکی ندارد بعد از 48 تا 72ساعت درد از بین میرود .

عمق و وسعت سوختگی بسیار مهم است .هر چقدر وسعت سوختگی بیشتر باشد، میزان خطر آن نیز بیشتر خواهد بود .    

سوختگی متوسط : ایجاد تاول میکند و در صورت رسیدگی نکردن مستعد عفونت است بین 7 تا 14 روز بهبودی حاصل میشود 

سوختگی عمیق : ضخامت کاملی از لایه های پوست را درگیر می کند محل سوختگی به رنگ قهوه ای در می آید و ممکن است با وجود وسعت سوختگی دردی نداشته باشد زیرا گاهی اوقات اعصاب مربوط به درد نیز در محل سوختگی از بین می روند . عدم وجود حس ، درد، خون ریزی

عوامل تعیین کننده اهمیت سوختگی

درجه سوختگی  

درصد سوختگی

شدت سوختگی

سن

محل سوختگی

عوامل زمینه ای ( وضعیت سلامت قبل از صدمه )

 

 

 بایدها و نبایدها در کنترل سوختگی    

سوختگی سطحی :

 ( بایدها ) به کار بردن آب سرد در موضع سوختگی ، پانسمان خشک

(نباید ها ) قرار دادن کره ، خمیر دندان ، سیب ، تخم مرغ و نظایر آن

سوختگی متوسط :

 (بایدها ) فرو بردن در آب سرد ، پانسمان خشک ، درمان شوک و اعزام به مراکز درمانی

(نبایدها ) ترکانیدن تاولها ، برداشتن پوستهای باقیمانده ، مالیدن پمادهای خانگی ، پانسمان مرطوب

سوختگی عمیق :

(بایدها) پانسمان با وسایل استریل ، درمان شوک ، بررسی مشکلات تنفسی ، اعزام سریع به مراکز درمانی

(نبایدها ) برداشتن البسه های که به پوست چسبیده ، استفاده از پمادهای خانگی بر روی موضع

اصول کلی کمکهای اولیه در سوختگی

حذف عامل سوختگی    

ـ  ارزیابی بیمار

ـ  درمان سوختگی

ـ  انتقال بیمار به مرکز درمانی

اقدامات عمومی

 خارج کردن انگشتر، النگو، کمربند، پوتین و امثال آنها قبل از آنکه تورم ایجاد شود

قرار دادن اندام آسیب دیده بالاتر از سطح قلب جهت کم کردن تورم درنظر داشتن سایر آسیبها مثل ترومای فیزیکی

پانسمان خشک

اقدامات اختصاصی

شستن با آب سرد  (کاهش پیشرفت عمق سوختگی)

شستن با آب ولرم (کاهش درد )

 به مدت 15 تا 20 دقیقه

 پرهیز از تماس مستقیم با یخ

چون باعث افزایش  شدت آسیب و احتمال هیپوترمی میشود.

منبع : جزوه اورژانس سوختگی ، برق گرفتگی و صاعقه گرفتگی چیا حکیمی

نویسنده : لیلا زندوکیلی کارشناس ارشد مدیریت بحران 



وقتی والدینئ مشکلاتشان را به طورسازنده حل کنندالگویی سالم برای حل مشکلات کودکانشان خواهند بود والدین ناسازگار به بچه ها این پیام را می دهند که استفاده از خصومت پرخاش وقهرکردن راه حل های قابل قبولی برای غلبه بر مشکلات است.

ما در ابتدا با آسیب های سطحی روبرو هستیم اما کم کم این آسیب ها در تمام سطوح زندگی کودکان دیده می شود عملکرد کودکان در مدرسه کاهش میابد و امنیت عاطفی آنها نیزبه خطر می افتد وخواب کودک نیز مختل می شود به همین منظور اگر بین والدین تنشی صورت پذیرفته بهتر است تنش به گونه ای حل شود که فرزند متوجه این امر شود که روابط عاطفی به کیفیت قبل برقرار است  میزان احترامی که والدین در حین درگیری به شخصیت هم میگذارند الگویی است برای کودک بخشش بخش مهمی از حل تعت والدین است که منجربه کاهش انرژی منفی می شود ومی تواند پل های آسیب دیده را ترمیم سازد

اما آنچه که بخشش را به وجود می آورد پذیرش اشتباه از سمت مقابل است که می تواند مقدمه های بخشش را رقم بزند

پس کودک متوجه خواهدشد که در صورت قبول مسئولیت اشتباه می تواند شانس دوباره برای برقراری ارتباط را داشته باشد.هرچه میزان بخشش بین زن و شوهر بیشتر باشد کیفیت زندگی مشترک بیشتر خواهد بود اغلب کودکانی که رنج های خود را تا  بزرگسالی حمل می کنند آنهایی هستند که در بخشش و آشتی مشکل دارند.

آرزوی ما این است که والدین در هر جایی که هستند آگاهی و شناخت از خود را رشد دهند و چرخه ناکارآمدی را متوقف کنند و خانواده ای بر پایه عشق پرورش دهند.

 



بسیاری از والدین اعتقاد دارند اگر تنها حامی کودکان باشند کافی است و ومی ندارد به عنون همسر با یکدیگر رابطه مسالمت آمیزی داشته باشند!

عدم امنیت بر اساس فقدان ثبات در زندگی مشترک والدین به تدریج در زندگی کودکان نهادینه خواهد شد

طبق تحقیقات گسترده ای که در 20 سال اخیر انجام شده است به طور واضح بین کیفیت زندگی مشترک و فرزند پروری رابطه وجود داردیک زندگی مشترک ضعیف بر روی احساس خوب بودن کودکان اثر میگذارد و این اثرات با درگیری تخریب گر شروع می شود

در این جنس درگیری کودکان در مورد حفظ امنیت عاطفی خود نگران می شود و در نهایت از نظر عاطفی دلسرد شده و در تمام موارد برداشت منفی از روابط والدین دارد.

والدینی که در نزاع شویی قرار میگیرند افسرده می شوند که این افسرده  گی کار نظارت بر بچه ها و ارتباط موثر با آنها را مختل می سازد البته هستند کودکانی که به کمک سرشت خود از اثرات منفی این درگیری ها کمترین برداشت را داشته  اما این حالات استثنا هستند

بسیاری از والدین به اشتباه فکر می کنند به علت اینکه تحت تاثیر والدینشان نبوده اند پس کودکانشان هم از آنها تاثیر نمی گیرند این دیدگاه درست  نیست شاید بچه ها نسبت به آنها حساس تر باشند و آسیب بیشتری ببینند

زندگی مشترک بدون تنش نخواهد بود و کودکان شاهد این تنش ها هستند پس چه  کنیم ؟

وقتی درگیری بین والدین به صورت رضایت بخش حل شود سطح اضطراب در کودکان پایین خواهد آمددرگیری بین والدین میبایست در سطح عاطفی حل وفصل شود و نه فقط در سطح استدلال و منطق

اگر یکی از والدین در حین روند منطقی حل مسئله بر دیگری برتری نشان دهد و بچه ها متوجه این موضوع شوند نوعی حالت تسلیم –اجبار در ذهن کودک شکل میگیرد که تداعی گر پیروزی یکی ازوالدین است و این مطلوب نخواهد بود

 حل مسئله بین والدین باید واقعی و به دور از تصنع و مصلحت باشد


پایان بخش اول

نویسنده : ویدا کمالی روانشناس و متخصص پرورش مهارت های کودک




مرحله سوم آموزش خود ایمنی و دیگر ایمنی در مقابل آتش


معرفی شغل آتش نشانی و شماره آتش نشانی

سنجاب کوچولو خانه گردو یک روز داشت با دوستاش بازی میکرد . سنجاب کوچولو متوجه شد که ی ماشین جدید به وسایل خانه گردو اضافه شده و داد زد و گفت بچه ها بیاین ی ماشین قرمز بچه ها با هیجان زیاد آمدن پیش سنجاب کوچولو و شروع کردن با بازی کردن با ماشین بعد از اینکه مقداری هیجانشان کمتر شد خاله لیلا آمد پیش بچه ها و شروع کرد به بازی کردن با ماشین قرمز و از بچه ها سوال کرد چه کسی تا حالا ماشین قرمز واقعی دیده و هر کدام از بچه ها ی جواب دادن یکی از بچه ها گفت من داییم ی پراید قرمز داره یکی دیگه از بچه ها گفت ما نزدیک خونمون ی ایستگاه آتش نشانی است که ماشینهای قرمز بزرگی داره مثل ماشین اسباب بازی اینجا قرارشد با بچه ها آتش نشان بازی کنیم یکی از بچه ها شد راننده ماشین آتش نشان و شروع کرد با سرعت حرکت کردن و آژیر کشیدن و بقیه بچه ها شدن آتش نشان برای اینکه همه بچه ها کلاه و لباس آتش نشانی داشته باشند ی کلاه با مقوای قرمز درست کردیم و ی تکه مقوا قرمز هم با روبان انداختیم گردنش روی لباسشان برای  اینکه رنگ لباسشان مثل آتش نشانان قرمز شود .

در حین بازی یکی از بچه ها داد میزد آتیش آتیش و میدوید به سمت بیرون پیش همسایه ها و بچه های که نقش همسایه را داشتن با موبایلهای که درست کرده بودیم زنگ میزدن به آتش نشانی و آدرس محل آتش سوزی را می دادند

 بچه های که آتش نشان شده بودن کنار ماشین و ی گوشه که مثلا ایستگاه بود جمع شده بودند و بعد از تماس آژیر کشون میرفتن محل آتش سوزی و با روبانهای که مثلا شلنگ بود آتش را خاموش میکردند .

چون گروه سنی بچه دونیم تا چهار سال است عکس العمل مناسب این گروه در مقابل آتش فرار کردن به سمت بیرون و آتیش آتیش گغتن با صدای بلند است . البته براشون توضیح داده شده و عملی هم دیده اند که اگر آتیش کوچک بود میشود با پتومون آتیش را خاموش کنیم یا اینکه ی ظرف آب بپاشیم روی آتش . ولی اولویت اول سلامت بچه هاست 


  


نیاز عاطفی رابطه و پذیرش اینگونه تعریف می شود که کودک باور دارد از طرف والدین بدون هیچ قیدوشرطی پذیرفته شده است

رابطه اصلی و واقعی زمانی بین ما و کودکانمان شکل می گیرد که بتوانیم احساساتمان را به اشتراک بگذاریم و این یعنی شکست ها و پیروزی ها غم ها و شادی ها در دل طرفین جای دارد در چنین رابطه ای کودک احساس می کند والدین برای هر آنچه که او هست احترام قائل است و او را با تمام ضعف ها و قوتهایش دوست دارندرابطه و پذیرش بی قیدوشرط شانه به شانه هم پیش می روند غیر ممکن است با کودک در سطح عاطفی ارتباط برقرار کرد اما او را قبول نداشت

جایی که رابطه وجود نداشته باشدکودک نا امیدی را تجربه می کند و حس طرد شدن را خواهد داشت

در دنیای امروز بیشترین آسیب برای کودکان به علت عدم تامین نیاز اساسی پذیرش است  احساسات ما از طرق زیادی با کودکان همراه است حتی زمانی که فکر میکنیم کاملا بر روی احساسمان کنترل داریم آنها انتقال می بیابند. اغلب ارتباطها از طریق غیرکلامی (زبان بدن –لحن- صدا و رفتار حتی طرز نگاه کردن ) شکل می گیرد کلمات فقط  7 درصد یک ارتباط هستند 83 درصد لحن صدا و 55 درصد هم زبان بدن نقش دارد.وقتی که ما به عنوان والدین منطقی رفتار میکنیم چشمان بی روح و تون صدای بی هیجان ما ممکن است در فرزندانمان اینگونه تعبیر شود که ما نمی توانیم انها را قبول داشته باشم و منجر به تجربه ناکامی در کودک شود به همین منظور کار روی تماس چشمی لحن صدا و زبان بدن یک اصل محوری در رابطه  است

وقتی این نیاز اساسی تامین شود احساس رضایت یکسانی در والدین و بچه ها تجربه خواهد شد و احساس لذت فرزند پروری را به دنبال دارد در اکثر کتابهای فرزندپروری بر روی تغییر رفتار کودک تاکید شده است نه تغییر رفتار والدین در حالی که این شاید مهمترین نیاز کودک باشد

برخی از والدین به خوبی با بچه های کوچک ارتباط برقرار می کنند و با نوجوانان چنین رابطه ای ندارند و این خود همان جایی است که منجر به خطا رفتن دسته ای از والدین می شود در حالی که مرحله نوجوانی یک گذر  از گودکی به بزرگسالی است و سهل انگاری در این زمان منجر به جدایی والدین از فرزند می شود که منجر به گسست رابطه عمیق و کار آمد در دوران بعدی خواهد شد

بعضی پدرها تصور دارند این نیاز یک نیاز دخترانه است و تنها در قبال جنسیت دختر این رفتار را دارند در حالی که تحقیقات نشان می دهد که تایید پدر به طور حتم در شکل گیری عزت نفس سالم در پسرها مهم است

برخی والدین نگرانند که یک رابطه عاطفی قوی مانع از تربیت صحیح کودک شود درحالی که این موضوع عکس تصور آنهاست.هرچه کودک از نظر عاطفی به والدین نزدیک تر باشد در پذیرفتن ارزشهای والدین همکاتری ببیشتری خواهد شد

پذیرش تنها برای کودک خوب است بلکه برای والدین هم مفید است

ویداکمالی ارشد روانشناس بالینی و متخصص پرورش مهارتهای کودک

http://www.kermanemrooz.com/pdfs/newspaper-2954-3.pdf



آنچه والدین باید بدانند و انجام دهند

درمان سوختگی های کودکان

منطقه سوخته شده را زیر آب سرد با درجه پایین بگیرید و با گازهای تمیز و یا باندهای مخصوص، آن منطقه را بپوشانید. هرگز محل سوختگی را که پانسمان می کنید، بیش از حد محکم نبندید، چون آن منطقه نیاز به تنفس دارد و باید هوا به آن برسد. بعد از این کارها، باید به پزشک مراجعه کرده و با او در مورد دادن مسکن به کودک خود صحبت کنید

اگر در بچه های شما سوختگی های شدیدی روی داده و یا کودک در منطقه ای که یک آتش سوزی گسترده به وجود آمده، حضور داشته و دچار سوختگی شدید شده است، در صورت امکان باید فورا به پزشک مراجعه شود. حتی اگر کودک شما سوخته نشده باشد، دود حاصله ممکن است وارد دستگاه تنفسی او شود، و این می تواند برای سلامتی فرزند شما بسیار خطرناک باشد .

 

بایست، بخواب، بچرخ

این سه کلمه حیاتی را در ذهن کودکتان حک کنید تا در زمان آتش‌گرفتن لباسش به‌کار بندد.

توقف در همان جایی که هستند.

روی زمین دراز بکشند و صورت خود را با دست هایشان بپوشاند.

در حالت خوابیده دائما به جلو و عقب غلت بزنند تا شعله خاموش شود.

و در نهایت از یک بزرگ تر برای خنک‌شدن و رسیدگی پزشکی کمک بخواهند.

 

آشنایی با محله

فرزند خود را با محله ای که در آن زندگی می کنید آشنا کنید. این برای مواقع ضروری بسیار لازم است و اینکه  آموزش های ابتدایی مسیر و جهت یابی را به او بیاموزد . در مسیر پارک، پاساژ، فروشگاه و . در مورد جهت و جغرافیا با او صحبت کنید .

و اگر شمال، جنوب ، شرق و غرب را بداند عالی است .

 

   نشانی و شماره تلفن

مطمئن شوید که کودکتان آدرس منزل و شماره تماس والدین و منزل را بلد است .

 

   کمک های اولیه

مسایل بسیار ابتدایی و ساده  کمک های اولیه را به فرزند خود بیاموزید. در مورد مسایلی همچون بریدن یا خراش برداشتن پوست برایش حرف بزنید و بگویید اگر تنها بود و چنین رویدادی برایش رخ داد، چه باید

انجام دهد .

 

اطلاعات لازم در مورد محل زندگی دوستان و فامیل

کودک شما باید محل زندگی دوستان یا فامیل نزدیک را بداند تا بتواند در مواقع ضروری از آنها استفاده کند

 

دانستن شماره های ضروری

 

شماره های ضروری همچون پلیس، اورژانس یا آتش نشانی چیزهایی هستند که باید به فرزند خود بیاموزید. دانستن این شماره های ساده برای مواقع ضروری بسیار لازم و واجب است.

 

داشتن فکر روشن، حفظ آرامش، اعتماد به نفس و کاربرد درست روش مناسب امداد به کودک در هنگام روبه‌رو شدن با هر حادثه‌ای ضروری است و سعی می‌کند اعتماد به نفس لازم را به او بدهد؛ همان چیزی که کودکان به هنگام درگیری با خطر به آن نیاز دارند .

 و نکته مهم اینکه

مطالعات نشان می‌دهد که در حالت ایده‌آل، هر فرد باید هر ٦ تا ١٢ماه یک دوره یادآوری داشته‌ باشد .

پایان مبحث مهارت اجتماعی کنترل آتش و  خود ایمنی و دیگر ایمنی در مقابل آتش 

لیلا زندوکیلی ارشد مدیریت بحران و مدرس پرورش خلاقیت در کودکان



کودک :مامان ساناز یک دختر بی ادبه  که می خواستم بزنم توی  اون کله پوکش

مامان : اوه.اصلا هم اینطور نیستساناز دوست توئه

احساس کودک : خشم بیشتر  مامان تو اصلا نمی فهمی من چی میگم

نوجوان : اون معلم احمق فقط می خواست ثابت کنه ازما بیشتر می فهمه  با اون درس دادن افتضاحش و اون امتحان احمقانه اش.

مامان :لطفا مودب باش

احساس نوجوان :خشم بیشتر . مامان تو همیشه طرف اونا را میگیری من اصلا واسه تو مهم نیستم.

این جملاتی است که شاید بارها و بارها بین شما و کودک و نوجوانتان ردوبدل شده است و هنوز نمی  دانید جواب صحیح در این مورد چیست؟

بچه ها معمولا احساسات متفاوتی را تجربه می کنند که اگر این احساسات از طرف والدین مورد پذیرش قرار گیرند مسلما کودک احساس می کند که بهتر درک شده است و راحت تر می تواند با والدینش ارتباط برقرار کند

قرار است در این مطلب از معجزه همدلی صحبت کنیم

همدلی یک  پاسخ قلبی به احساسات دیگران است یعنی ما خودمان را جای دیگران می گذاریم و دنیا را از دریچه دید او می بینیم حالا این موضوع چه ربطی به فرزند پروری دارد ؟

در این مورد فکر کنید . قبل از رفتن به سر کار با همسرتان یک بحث داشته اید و با عصبانیت منزل را ترک کرده اید وقتی در آسانسور ادراه هستید همکار صمیمی خود را ملاقات می کنید و با رغبت از احساساتتان می گویید اما در مقابل چنین پاسخ هایی می شنوید:

ببین عزیزم بهتر رفتارتو تغییر بدی تا یه شوهر خوش اخلاق داشته باشی .

یا اینکه بس کناول صبح و این همه نق نق بهتر یه لبخند بزنی تا اون اخمات یکم باز بشه و قیافه ات قابل تحملتر

 با شما شرط می بندم که تمایلی برای ملاقات با چنین دوستی را ندارید .فرزندان ما هم چنین انتظاری دارند

یکی از نتایج نامطلو ب زندگی امروز ما  این است که والدین همچون گذشته وقت ندارند تا با فرزندان بگذرانند والدین بعد از یک روز کاری باید در حالی نقش پدرو مادر را ایفا کنند که انرژی بسیار کمی را برای آنها باقی مانده در نتیجه کیفیت رابطه پایین می آید

کودکان هم در مدرسه و کلاس های فوق مدرسه با فشارهای بیش از حدی روبرو می شوند که تحمل آنها را کاهش می دهد به نظر میرسد والدین کودکان را از نظر هوش ذهنی رشد می دهند اما دررابطه با هوش هیجانی اقدامی نمی کنند بچه هایی که هوش هیجانی پایین تری دارند تبدیل به بزرگسالانی با هوش هیجانی کم خواهند شد که نمی توانند با افراد مهم زندگیشان ارتباط واقعی برقرار کنند در نتیجه در مسائل شویی به مسیر های غلط قدم میگذارند که در نهایت منجر به طلاق خواهد شددر طی تحقیقاتی که بر روی خانواده های گوناگون انجام شد نشان داد که زمانی والدین با کودکانشان همدلی می کنند و برای احساسات آنها ارزش  قائل می شوند باعث می شود رشد هوش هیجانی بیشتر شود

والدینی که هوش هیجانی ومیزان همدلی را در فرزندانشان رشد می دهند در زمینه های زیر نیز باعث بهبود عملکرد کودکانشان خواهند شد :

 

1.      احساس هیجانی مطلوب :

کودکان با هوش هیجانی بالا می توانند  احساسات خود را تنظیم کنند و راحتتر خود را آرام سازند

2.      سلامت جسمانی بهتر

امروز تاثیر سلامت روان بر جسم ثابت شده است و کودکانی که مدیریت احساس بهتری دارند کمتر دچار بیماری های جسمانی می شوند

3.      لیاقت و شان اجتماعی

کودکانی که هوش هیجانی بالاتری دارند به راحتی می توانند روابط بین فردی و درون گروهی را مدیریت کنند واین سر آغاز زندگی موفق اجتماعی است

4.      عملکرد تحصیلی :

تمرکز کودکانی که هوش اجتماعی بیشتری دارند بر روی توانایی هایشان بیشتر است این افراد به علت انتخاب صحیح مسیر تحصیل به موفقیت های بیشتری دست پیدا می کنند

 

همدلی درجات مختلفی دارد اگر نمودار همدلی را یک زنگوله در نظر بگیرید اکثر مردم در میانه منحنی قرار دارند اما درصد کمی در دو سر طیف قرار گرفته اند افرادی که در در قسمت پایین قرار گرفته اند دارای درجه کمی از همدلی هستند یا متاسفانه به درجه صفر همدلی رسیده اندکودکانی که همدلی با آنها رخ ندهد در سنین بالاتر بیشتر به خود توجه می کنند و به دنبال بر آورده کردن نیازهای خود به هر طریقی هستند آنها کم کم احساس پشیمانی و گناه را کنار میگذارند و از تعامل مثبت با دیگران غافل می شوند این افراد دارای اختلالات شخصیت ویا  سایکوتیک شده و منجر به آسیب های عمیق به جامعه خواهند شد

والدین روش های متفاوتی را برای برخورد با کودکان انتخاب می کنند که گاه این روش ها ناسالم است مثل تحقیر کردن تنبیه کردن ویا حتی سکوت.برای اینکه بتوانید همدلی را به راحتی استفاده کنید بهتر اساس از شش گام اساسی ان آگاه شوید:

ü      ابتدا احساسات را در خود بشناسید و نحوه بروز و کنترل آنها را یاد بگیرید

ü      آگاه باشید کودکان هم احساس دارند و احساس های خود را به صورت کلامی و غیرکلامی بروز می دهند

ü      در راه حل دادن عجله نکنید. بیان احساسات از طرف کودک یک فرصت برای برقراری ارتباط عاطفی با اوست به لحن و زبان بدن خود دقت کنید

ü      اگر کودک در شناخت و نامگذاری حس خود مشکل دارد به او کمک کنید حس خود را بشناسد و کم کم ان را مدیریت کند

ü      برای احساستش ارزش قائل شوید و با لحن مثبت از او بخواهید بیشتر درباره احساسش حرف بزند با سوالاتی  مثل این : چه کمکی از دست من بر می آید؟ من دوست دارم بیشتر درباره این اتفاق بدونم شاید بتونم کمکت کنم. به نظر میرسه ماجرا خیلی تو رو تحریک کرده.

ü      به او راه حل ها راپیشنهاد دهید و در انتخاب راه حل فشار نیاورید و کمی به او فرصت بدهید تا ارام شود.

 

 این مطلب در رومه عصر کرمان امروز به مورخ 

1397/12/6 به چاپ رسیده است 

لینک خبر :

 

http://kermanemrooz.com/newslink.php?nid=43606



تمام ذهن های نیازمند و پرسشگر خواستار دانستن هستند انسان از طریق سوال پرسیدن به شناخت جهان پیرامون خود می پردازد و کودکان از این قاعده مستثنی نیستند  شما به عنوان والدین دیر یازود با سوالاتی مواجهه خواهید شد که جواب انها به راحتی قابل بیان نیست سوالاتی از قبیل خدا کجاست / چرا او همه کار می تونه انجام بده و ما نه ؟ / خدا چقدر بزرگ است وراه های ساده ای وجود دارد که به شما کمک می کند پاسخ ساده و قابل فهم به او بدهیددر این مطلب اولین قدمها را برای پاسخ گویی مورد بررسی قرار می دهیم

§        جدی بگیرید!!!

وقتی شما مشغول دیدن سریال مورد علاقه تان و یا آشپزی و حتی تعمیر ماشین هستید زمان مناسبی برای پیدا کردن جواب این سوال ((خدا کیست ؟)) نیست بهتر است  قبل از پاسخ دادن به سوال آنها مدتی درباره اشان فکر کنید و زمانی برای پاسخ گویی انتخاب کنید که تمرکز کامل برای جواب دادن داشته باشید

 

§        انگیزه سوال را پیدا کنید

گاهی طرح سوال از جانب فرزندتان برای رسیدن به جواب مشخصی نیست بلکه به منظور جلب توجه والدین بوده و یا دلایل دیگری دارد شما به عنوان والدین بهتر می توانید انگیزه را مشخص کنید

 

§        بگویید نمیدانم !!

شما که فیلسوف یا عالم دهر نیستید و اصلا هم قرار نیست که اعتماد کودک خود را از دست دهید پس صادقانه بویید نمیدانم  این خیلی بهتر است تا اینکه جواب اشتباهی را به او دهید

 

§        سطح بلوغ فکری کودک خود را دریابید

برای رسیدن به این درک اول باید بدانیم کودک  تا چه حد درک لغوی دارد به زبان ساده یعنی معنای چه کلماتی را درک می کند بیشتر اوقات والدین از کلمه هاایی برای پاسخ استفاده می کنند که کودک را گیج و سردرگم می کند

§        برای قیاس کردن از مفاهیم و. موضوعاتی استفاده کنید که در سطح فهم کودک است

قویترین فردی که می شناسی کیه ؟ خدا از اون هم قویتره

خدا خیلی بیشتر از مامان و بابا مراقب توست

 

§        میزان دانسته های او را بررسی کنید و تصویری که دارد را بشناسید

اول از او بپرسید نظر خودش چیست ؟ با این سوال می فهمید از کجا به کجا باید برویدو همچنین به نوع نیاز او درباره سوال پی خواهید برد

§        برای پاسخ از باورهای مشترک بین ادیان الهی استفاده کنید

خداوند قادر مطلق است و تقدس و یکتا بودن ان در تمامی ادیان الهی مشترک است با توجه به تفاوتهایی که ادیان  الهیی باهم دارند اما در نقاطی به اشتراک میرسند و این هم وجه خداپرستی است پس از باورهای عانم و خرافه دوری کنید

 

§        همواره روی صفات  مهربانی و امید بخشی خداوند تاکید نمایید

خداوند هم جلال است هم جبروت اما انچه که دل انسان را به آرامش میرساند رحمانیت و رحیم بودن اوست کودکان نعمت او هستند پس انها را با رئوفت الهیی اشنا سازید

نویسنده :

ویدا کمالی رروانشناس و متخصص پرورش مهارتهای کودک


انتشار یافتع در رومه کرمان امروز مورخ 20 فروردین 98

لینک خبر :

http://kermanemrooz.com/newslink.php?nid=44294

 

 



نحوه کنترل خون ریزی از بینی ( خون دماغ )

خون دماغ شدن معمولا به دنبال اصابت ضربه‌ای به بینی و یا در بینی پیش می‌آید و معمولا خود به خود قطع می‌شود. اگر مایع رقیقی در پی شکستگی سر از بینی کودک خارج می‌شود، به سرعت او را به بیمارستان برسانید. اگر خون دماغ کودک بیش از بیست دقیقه به طول انجامد، او را به بیمارستان برسانید .

کودک باید در حالی که سرش به جلو خم شده، بنشیند. حدود ده دقیقه با انگشت شست و اشاره بخش نرم بینی را فشار دهید. این ناحیه بین نوک بینی و بخش سخت بینی (تیغه بینی) قرار دارد. در حالی که شما بینی کودک را محکم بسته‌اید، بگذارید که او از دهان نفس بکشد. کودک باید تمام آب دهانش را تف کند. اگر خون دماغ هنوز بند نیامده است، ده دقیقه دیگر هم بینی‌اش را فشار دهید. اگر خون دماغ همچنان ادامه دارد، همین کار را تکرار کنید. یک کیسه یخ و یا حوله‌ای خیس از آب سرد هم می‌تواند به بند آمدن خون کمک کند .

 

وقتی که خون بند آمد، با پنبه‌ای که با آب ولرم نمدار باشد، پیرامون بینی و دهان کودک را تمیز کنید. بگذارید کودک مدتی بنشیند. تمیز کردن بینی و یا فرو بردن انگشت در دماغ در ساعت‌های بعد مجددا به خونریزی می‌انجامد، از این کار کودک جلوگیری کنید 


فرزند دوم و قدم های اول

·        تصمیم گیری درباره فرزند دوم

حضور فرزند در زندگی می تواند به تازگی روح زندگی کمک کند و مسلما هر تغییری پیامدهای خاص خودش هم دارد تولد اولین فرزند جذاب وشیرین و مهیج خواهد بود اما ورود فرزند دوم یا سوم نیز چالش بزرگی برای والدین است

مسلما تصمیم گیری برای داشتن فرزند مربوط به پدرومادر است و دست مادربزرگها وپدربزرگها و اطرافیان از این ماجرا خارج است حتی مشاور می تواند شما را در این تصمیم گیری  یاری کند نه اینکه به جای شما تصمیم بگیرد .برخی والدین در داشتن فرزند دوم تردید دارند چراکه شرایط مالی آنها اجازه نمی دهد بیش از یک فرزند را تامین کنند  برخی دیگر به علت مشغله بالای والدین زمان لازم برای تربیت و پرورش فرزند دوم را ندارند  و گاه خاطره ناخوش تولد فرزند اول ( نارس بودن یا بیمار بودن و.) انها را در باربر تولد دوباره حساس و ضربه پذیر کرده است

والدین می بایست در این زمینه به تبادل نظر و بحث و گفتگو منطقی –عاطفی بپردازند دلایل یکی از والدین برای نداشت فرزند فقط یک قسمت از تصمیم گیری است  و دقت داشته  باشید همواره برنامه ریزی ها به درستی پیش نمی رود و بارداری ناخواسته صورت می پذیرد لذا هم فکری و همدلی پدرومادر می تواند از حجم بار مشکلات کم کند و مشاوره های فرزند پروری همراه مناسبی است

·        برنامه ریزی برای فرزند دوم

برای اینکه بتوانید به شناخت درستی از برنامه ریزی فرزند داری برسید بهتر است به سوالاتی مشابه سوالات زیر پاسخ دهید

تاثیر فرزند دورم بر شرایط اقتصادی  خانواده چیست ؟ / آیا زمان نگهداری و آموزش فرزند دوم به صورت یکسان بین والدین قابل تقسیم است / چه تغییری با تولد فرزند دوم در زمینه شغلی والدین ایجاد می شود ؟/ شما چندمین فرزند در خانواده خود هستید و رابطه شما وبرادر یا مادروپدرتان چه گونه است؟/ در رابطه با فرزند دوم خود چه گونه فکر می کنید و تصویر شما از پدرومادر فرزند دوم بودن چیست ؟ /میزان اختلافات شما با همسرتان در زمینه پرورش فرزند اول چقدر بوده ؟/ آیا تک جنسی بودن فرزندانتان برای شما اهمیتی دارد ؟/

در پاسخ دادن به این قبیل سوالات عجله نکنید و به یاد داشته باشید همان گونه نوزاد اول دیدگاه شما را نسبت به  قبل از تولدش تغییر داد فرزند دوم هم از ان قاعده مستثنی نخواهد  بود.

·        فاصله سنی :

تا مدتها فاصله سنی بین فرزندان از دغدغه های والدین نبوده است اما آشنا شدن خانواده ها با تنظیم خانواده و برنامه های جانبی آن این امر مورد توجه قرر گرفت  اما تحقیقات انجام شده یک قاعده کلی و محکم درعموم برای فاصله سنی وجود ندارد در این بخش به بررسی اجمالی فاصله سنی ها می پردازیم

Ø     9ماه تا 18 ماه :

دراین فاصله سنی فرزند اول هنوز توقعات مراقبتی شدیدی همچون تغذیه و استراحت دارد و نمی تواند درک درستی از تولد فرزند دوم داشته باشد او در این حالت وابستگی شدیدی به مادر نشان می دهد و به شدت پرخاشگر می شود مادروسایر مراقبین باید بتوانند وقت بیشتری را برای کودک اول اختصاص دهند

مهمترین نکته در این فاصله سنی  ضعف و ناتوانی جسمانی و گاهی روحی مادر است چراکه تولد کودک در کمتر ازیکسال از زایمان اول منجر به کاهش شدید مواد مغذی ب دن مادر شده و می تواند منجر به افسردگی های حاد مادر گردد و یا روند زایمان را سخت کند لذا در دوران بارداری حتما از نظرات کارشناسان خبره کمک بگیرید

Ø     18 ماهگی تا 3 سالگی :

رایجترین فاصله سنی این محدوده است کودک اول در رفع نیازهای اولیه خود به یک استقلال نسبی رسیده است و می تواند با صبر و تحمل زمان رسیدن به نیازهای او را به تعویق انداخت  معمولا ورود فرزند دوم در این محدوده سنی بر روی خواب یا تغذیه او اثر میگذارد و تنظیم زمان را برهم می زند اما این امر با همکاری والد دم یا مراقب دیگر به راحتی قابل ترمیم  است مادر می تواند مساعدت و همکاری کودک اول را در برخی امور مراقبتی برانگیزد و این اتفاق احساس رضایت کودک اول را در پی دارد کودک به حضور میهمان تازه وارد با تکرار رفتارهای او کمی واکنش نشان می دهد اما کم کم متوجه توانایی های خود نسبت به تازه وارد خواهد شد

 

Ø     3سالگی تا 5 سالگی

 به اعتقاد برخی کارشناسان این فاصله سنی بهترین انتخاب برای تولد فرزند دوم است اما هنوز اعتبار تحقیقاتی زیادی برای این امر وجود ندارد هرچند که کودک در این مقطع سنی به مرحله اجتماعی شدن وارد می شود و این امر خوددر پذیرفتن شرایط فرزند دوم موثر است چرا که با ورود به اجتماع بزرگتر همچون مهد کودک توجه لازم را از هم سالان و دگرسالان دریافت خواد کردومادر فرصت بیشتری برای کودک دوم داردا همچنین درک کودک اول از مفهوم استقلال بیشتر شده و در کارهای کمتری به والدین وابسته است اما این به این معنا نیست که از توجه والدین بی نیاز است

Ø     5 سال به بالا

دنیای دو کودک از یکدیگر فاصله زیادی دارد و گاه فرزند اول همچون مادر یا پدر با فرزند دوم رفتار می کند و از پذیرفتن این مسئولیت نیز خوشحال است هرچند گاهی این تفاوت سنی زیاد مانع از ارتباط گیری دو کودک باهم نیز می شود برخی از والدین از لحاظ روحی یا عاطفی با پذیرش مسئولیت کودک دوم آمادگی ندارند و فاصله گرفتن از دوران کودک محوری توانمندی لازم برای اداره یک نوزاد یا نوپا را نخواهند داشت و بازهم نقش مراقبین دوم در این امر پررنگتر می شود

نویسنده : ویدا کمالی روانشناس و متخصص پرورش مهارتهای کودک

 

انتشاریافته در رومه عصر کرمان مورخ 27/1/98

 http://kermanemrooz.com/newslink.php?nid=44373 : لینک خبر 



کاهش اثرات نیش در کودکان و یا گاز گرفتگی حیوانات

بهترین راه برای مقابله با بریدگی های جزئی و گزش حیوانات، تمیز کردن زخم به سادگی با یک مایع ضدعفونی کننده و شستن منطقه آسیب دیده برای از بین بردن آثار باکتری ها است. اگر خونریزی ادامه یابد، شما می توانید به صورت مداوم و محکم منطقه آسیب دیده کودک را اندکی فشار داده و این کار را برای چند دقیقه ادامه دهید، تا خونریزی فرزند شما متوقف شود. استفاده از    برخی پمادهای آنتی بیوتیکی باعث التیام بخشیدن به زخم ها، درمان و پیشگیری از عفونت ها میشود .  

چک کردن علائم عفونت را طی چند روز بعدی هم به صورت مستمر ادامه دهید تا اگر متوجه تورم در منطقه آسیب دیده یا تشکیل چرک در آن محل شدید، فورا به دنبال مراقبت های پزشکی باشید و در مورد گاز گرفتن حیوانات مثل سگ ها، صرف نظر از شدت آسیب دیدگی باید فورا به پزشک مراجعه کنید .

 التیام نیش ات در کودک

اگر کودک شما با نیش ات گزیده شده، قرار دادن یک تکه یخ درلای یک پارچه تمیز و گذاشتن آن در محل آسیب دیده به کاهش تورم، کمک زیادی می کند. همچنین می توانید از لوسیون کالامین برای از بین بردن خارش و تورم استفاده نمایید. اگر علائم شدید نیش ات را در بدن کودک خود پیدا کردید، بلافاصله با عجله او را نزد دکتر ببرید



والدین اعتقاد دارند نگهداری و مراقبت از کودک دوم به مراتب اسان تر از کودک اول است چرا که تجربه فرزند اول انها را در برخورد با مسائل کودک دوم راحتتر می کند به طور کلی دو عامل در این روند اثر گذار است

اول ) عوامل مربوط به والدین  دوم ) عوامل مربوط به فرزند اول

اول ) عوامل مربوط به والدین  :

نحوه اشنایی والدین باروند رشد کودک رفتار با او باعث می شود والدین نسبت به کودک اول زمان منظم تری را برای ارتباط با کودک داشته باشند و همچنین برخی از مسائلی را که قبلا چالش آنها بود به چشم روند معمولی رشد می پندارند و این امر آرامش بیشتری را برای والدین به ارمغان می آورد

دوم ) عوامل مربوط به فرزند اول:

با ورود فرزند دوم به خانواده والدین متوجه تفاوت کودکان باهم می شوند برخی از نوزادان رفتار هماهنگتری با جوقبلی خانواده دارند و باعث می شود نظم رفتاری بهتری در خانه تشکیل شود

فرزندان بزرگتر معمولا علاقمند به بازی با عضو جدید هستند و فرزند دوم متناسب با واکنش والدین به فرزند اول می تواند سریعتر و بهتر به انتخاب های صحیح و غلط پی ببرد و زودتر با خانواده هماهنگ شود  گاه تفاوتهای فرزند دوم با اولی کار را پیچیده می کند و این تفاوت تبدیل به تعارض می شود که تنها ازطریق برخورد مناسب والدین قابل حل شدن است

پیش امادگی فرزند آوری دوم :

برخی والدین خبر بارداری دوم خود را تا مدتها از نزدیکان و دوستان صمیمی خود پنهان می کنند بخصوص مادرانی که سقط جنین داشته اند به این راز داری تاکید بیشتری می کنند در نتیجه کودک اول نیز از این تغییر بزرگ غافل است گاه بی حالی و ضعف مادر در ماه های اول بارداری برای کودک اضطراب آور می شود و چون از مسئله اصلی نا آگاه است زمینه این سستی و بی رمقی را در خود جستجو می کند و از بیماری مادر دچار رنج و اضطراب می شود بهتر است در این حالت به کودک آگاهی لازم در این مورد داده شوددر این باره دقت داشته باشید ماجرای بچه دوم نباید به گونه ای مطرح شود که کودک اول احساس کند با حضور دومین فرزند از ارزش و اعتبارش کاسته می شود

درک کودکان از آینده به اندازه ما بزرگترها نیست و مدت زمان نه ماه دورتر از حد ممکن به نظر می رسد پس کوتاه و واضح صحبت کنید و بگذارید تغییرات را آهسته آهسته تجربه کند

معمولا کودکان زیر دوسال به این خبر بی توجهی می کنند اما کودکان سه سال به بالا کنجکاوی بیشتری نشان می دهند و درباره جای زندگی او و نحوه بیدار شدن خوابیدن و یا غذا خوردن انها سوالاتی می پرسند در مقاله های بعدی به اینگونه پرسش های کودکان پاسخ خواهیم داد

 برخی از والدین برای ایجاد انگیزه در کودک از عبارات زیر استفاده می کنند که گاه می تواند سرچشمه برخی تعت در اینده گردد:

"ما دیدیم تو بچه خوبی هستی پس تصمیم گرفتیم یه بچه دیگر بیاوریم "

با شنیدن این عبارت در ذهن کودک می گذرد که اگر من خوبم پس به او نیازی نبود

" ما تصمیم گرفتیم برای تو یه خواهریا برادر بیاوریم تا با تو بازی کند "

فکر کودک این است که او همبازی من است پس حق دارم  با او هرگونه که دلم خواست رفتار کنم یا اینکه چرا او با من بازی نمی کند پس دروغ گفته اند

بهتر است این مطلب با چنین جملاتی بیان شود

" من وبابا تصمیم گرفتیم که فرد دیگه ای به خونمون اضافه بشه تا در کنار هم بتونیم بهتر زندگی کنیم ما تو رو عاشقانه دوست داریم و دوست داریم با کمک تو  به این کوچولو هم این دوست داشتن را یاد بدهیم "

اگر فرزند اول با شنیدن این جمله واکنشی نشان نداد شما تلاش نکنید تا موضوع را ادامه بدهید به او زمان بدهید کم کم با توجه به درک خود و ظرفیت ذهنی به موضوع پی خواهد برد

 

 

 

نویسنده :

ویدا کمالی رروانشناس و متخصص پرورش مهارتهای کودک



واکنش فرزند اول به ورود فرزند دوم 1

دریافت

(واپس روی به کودکی )

با ورود فرزند دوم به خانواده فرزند اول امکان دارد واکنش های متفاوتی نشان دهد یکی از این واکنش ها پس روی و بازگشت به کودکی است که با تعجب و نگرانی والدین همراه است در این حالت کودک اول مهارتها که به تازگی آموخته است را فراموش می کند در نظر بگیرید کودکی را که مدتی است مراسم دست شویی رفتن را اموخته است وتاقبل از نوزاد جدید به راحتی این کار را انجام میداد حالا چندین بار در روز خود را خیس می کند و در استفاده از سرویس بهداشتی احضار ناتوانی می کند یا کودکی که در لباس پوشیدن به استقلال رسیده بود و حالا نمی تواند اینکار را انجام دهد

مادر با مشاهده رفتار کودک ممکن است دچار حالت تضاد شود ازطرفی یک دلسوزی مادرانه و از بعد دیگر عصبانیت!!

در اولین قدم باید بدانیم واپس روی یک واکنش عادی و رایج بین کودکانی است که با یک تنش روبرو شده اند این امر  به آنها کمک میکند تا عاطفه گم شده خود را به گونه ای دیگر جستجو کنند

دوم این که وقتی نوزاد مرکز توجه والدین است کودک می پندارد با تقلید رفتارهای او می تواند کانون توجه خانواده گردد

بهترین  راه جلوگیری از این واپس روی پذیرش احساسی کودک است یعنی به جای سرزنش و توبیخ او یاد آور شوید که او چه قدر انجام این کار تواناست و با مدارا و حوصله به گونه ای رفتار کنید که با تکرار این عمل واپس روی باعث خواهد شد شما از رفتارش ناراحت شوید اما وقتی رفتار مناسب را انجام می دهد با پذیرش بالایی از او استقبال می کنید مانند (( خواهرکوچولووی تو هنوز نمی تواند مانند تو از دست شویی استفاده کند و من خوشحالم که دیگر تو پوشک نمی شوی و می توانی از سرو.یس بهداشتی استفاده کنی ))

در شیوه دوم برای اینکه کودک توجه خانواده را داشته باشد یاد آور شوید چه توانمندی هایی از او به شما کمک می کند تا روند نگهداری از نوزاد آسانتر شود مانند (( ازاینکه در انتخاب لباس برای داداش کوچولو به من کمک می کنی خوشحالم اینطوری کارها سریعتر انجام میشه یا جه عالی تو می تونی در جابه جا کردن کیف این خانم کوچولو یک کمک بزرگ به من و بابا کنی ))

به کودک بگویید امیدوارید این نوزاد روزی مانند او در انجام کارها مستقل عمل کند به تدریج یاد می گیرد که با انجام کارهای درخور سن خود به توجه کافی برسد

و به یاد داشته باشید از دیدگاه کودک والدین باید وقت زیادی با او بگذرنند و لازمه اینکار تنظیم یک وقت ویزه برای کودک است.

انتشار یافته در رومه عصرکرمان مورخ 22/2/98

نویسنده : ویدا کمالی متخصص پرورش مهارتهای کودک

http://kermanemrooz.com/newslink.php?nid=45006 : لینک خبر



واکنش فرزند اول به ورود فرزند دوم 1

(واپس روی به کودکی )

با ورود فرزند دوم به خانواده فرزند اول امکان دارد واکنش های متفاوتی نشان دهد یکی از این واکنش ها پس روی و بازگشت به کودکی است که با تعجب و نگرانی والدین همراه است در این حالت کودک اول مهارتها که به تازگی آموخته است را فراموش می کند در نظر بگیرید کودکی را که مدتی است مراسم دست شویی رفتن را اموخته است وتاقبل از نوزاد جدید به راحتی این کار را انجام میداد حالا چندین بار در روز خود را خیس می کند و در استفاده از سرویس بهداشتی احضار ناتوانی می کند یا کودکی که در لباس پوشیدن به استقلال رسیده بود و حالا نمی تواند اینکار را انجام دهد

مادر با مشاهده رفتار کودک ممکن است دچار حالت تضاد شود ازطرفی یک دلسوزی مادرانه و از بعد دیگر عصبانیت!!

در اولین قدم باید بدانیم واپس روی یک واکنش عادی و رایج بین کودکانی است که با یک تنش روبرو شده اند این امر  به آنها کمک میکند تا عاطفه گم شده خود را به گونه ای دیگر جستجو کنند

دوم این که وقتی نوزاد مرکز توجه والدین است کودک می پندارد با تقلید رفتارهای او می تواند کانون توجه خانواده گردد

بهترین  راه جلوگیری از این واپس روی پذیرش احساسی کودک است یعنی به جای سرزنش و توبیخ او یاد آور شوید که او چه قدر انجام این کار تواناست و با مدارا و حوصله به گونه ای رفتار کنید که با تکرار این عمل واپس روی باعث خواهد شد شما از رفتارش ناراحت شوید اما وقتی رفتار مناسب را انجام می دهد با پذیرش بالایی از او استقبال می کنید مانند (( خواهرکوچولووی تو هنوز نمی تواند مانند تو از دست شویی استفاده کند و من خوشحالم که دیگر تو پوشک نمی شوی و می توانی از سرو.یس بهداشتی استفاده کنی ))

در شیوه دوم برای اینکه کودک توجه خانواده را داشته باشد یاد آور شوید چه توانمندی هایی از او به شما کمک می کند تا روند نگهداری از نوزاد آسانتر شود مانند (( ازاینکه در انتخاب لباس برای داداش کوچولو به من کمک می کنی خوشحالم اینطوری کارها سریعتر انجام میشه یا جه عالی تو می تونی در جابه جا کردن کیف این خانم کوچولو یک کمک بزرگ به من و بابا کنی ))

به کودک بگویید امیدوارید این نوزاد روزی مانند او در انجام کارها مستقل عمل کند به تدریج یاد می گیرد که با انجام کارهای درخور سن خود به توجه کافی برسد

و به یاد داشته باشید از دیدگاه کودک والدین باید وقت زیادی با او بگذرنند و لازمه اینکار تنظیم یک وقت ویزه برای کودک است.

انتشار یافته در رومه عصرکرمان مورخ 22/2/98

نویسنده : ویدا کمالی متخصص پرورش مهارتهای کودک

http://kermanemrooz.com/newslink.php?nid=45006 : لینک خبر



در یادداشت قبل درباره واپس روی کودک اول صحبت کردیم و اینکه چگونه در گذراندن این مرحله به کودک اول کمک کنیم. در این نوشتار درباره واکنش های دیگر صحبت خواهیم کرد.
گاه کودک بزرگتر با خشم نسبت به تازه وارد خانواده واکنش نشان می دهد. خبر خوب این است که این رفتار طبیعی است یعنی در واقع خشم یک واکنش طبیعی است که در هرسنی وجود دارد .نحوه بروز خشم در کودک می تواند به شکل فحاشی یا داد زدن و حتی پرتاب وسایل و کتک زدن باشد این رفتارها جهت تخلیه انرژی خشم کودک است و منجر به آرام شدن او خواهدشد ولی به دیگران آسیب خواهد زد و مشکلات برخوردی جدیدی را پیش می آورد.
داستان خیالی زیر احساس کودک اول نسبت به دوم را بیان می کند:
زن و مردی خوشبخت و باشادی در کنارهم زندگی می کردند. بعد از گذشت چند سال یک روز همسر وارد شد و به خانم گفت : با توجه به اینکه ما خوشبختیم و من درکنارتو احساس زیبایی دارم تصمیم گرفتم همسر دیگری را وارد این زندگی کنم تا در کنار شما هردو خوشبخت باشیم امیدوارم از این مساله استقبال کنی و لبخند بزنی
واکنش خانم کاملا قابل پیش بینی استیک خشم فراوان و تخریب کننده.و خب این همان احساسی است که فرزند اول به دوم دارد و تمام حس و ناراحتی خود را بر سر نوزاد خالی خواهد کرد. اگر به کودک اجازه ندهیم تا خشم خود را بیان کند او تمام حس منفی خود را با زبان بدن و پرخاشگری نشان خواهد داد.
کودک اول در کنار نوزاد به توجه ویژه نیاز دارد اگر ما به گونه ای رفتار کنیم که حس نادیده شدن ایجاد شود کودک اول انتخابی جز پرخاشگری و حسادت نخواهد داشت.
نقش پدر به عنوان والد در این مرحله بسیار پررنگتر از قبل خواهد شد او می بایست وقت بیشتری را با کودک اول بگذراند و حتی در بخشی از روز مسئولیت نوزاد را به عهده بگیرد تا مادر بتواند وقت اختصاصی را با  فرزند اول سپری کند.
گاه تقسیم مسئولیت های تازه واردبا کودک اول نیز می تواند حس بهتری در او به وجود بیاورد و کم کم رغبت و علاقه نسبت به این میهمان دائمی بیشتر شود.
در کنار این دو کار فرصت بیان احساس به کودک اول  بدهید و را ه های مناسب تری را برای بروز خشمش  به او بیاموزید مثل کنترل تنفس و بازی های آرام تنشی .
یادمان باشد عصبانیت یک حس انسانی است زمانی خطرساز خواهد شد که قابل کنترل و بیان نباشد.
 
http://kermanemrooz.com/newslink.php?nid=45322 : لینک خبر 
5322 : لینک خبر 

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها